چگونه در عصر هوش مصنوعی اعتبار شغلی خود را حفظ کنیم
ظهور و حضور هوش مصنوعی و سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی این روزها دلمشغولی بزرگی برای فعالین بازارهای کار علی الخصوص برنامه نویس ها و کسانی که به نوعی عناوین شغلی آنها توسط هوش مصنوعی تهدید می شود ، به وجود آورده است .
اگر قبلاً این مخاطرات در کارهایی که با تکیه بر خلاقیت ، نوآوری و دیگر مجموعه مهارت های انسانی (از لحاظ نظری) انجام می شد ، وجود نداشت ولی نسل جدید هوش مصنوعی نشان داده است که حضور هوش مصنوعی در عرصه های مثل هنر و طراحی نیز بسیار جدی تر از گذشته شده است . کافی است نگاهی به DALL.E بیندازید تا از عمق وخامت ماجرا مطلع شوید . این تغییر و تحولات به کارهایی مثل دیجیتال مارکتینگ یا برنامه نویسی محدود نخواهد شد و به زودی همه مشاغل را به غیر از مشاغل خدماتی که فعلاً به صورت فیزیکی انجام می شوند را دچار مخاطره خواهد کرد .
اگر صادقانه بخواهیم صحبت کنیم ، دیگر دوره پرسیدن این سؤال که آیا این هوش مصنوعی از انسان ها باهوشتر یا توانمندتر هستند گذشته است و امروز باید بر این نکته تمرکز کنیم که چگونه با استفاده از هوش مصنوعی خودمان را در بازار کار آینده حفظ کنیم؟
این روزها کاربردهای زیادی برای ایجاد بهرهوری بیشتر با استفاده از GPT-4 یا Bing مایکروسافت که حتی در اکانت اسکایپ شما هم در دسترس قرار گرفته است یا Copilot که برای همه کارها می توان از آن استفاده کرد ، به وجود آمده است. چه اینکه شما برای نوشتن پیش نویس ایمیل بخواهید از آنها استفاده کنید ، چه برای تکمیل یک تحلیل بازار یا روش حل مسأله یا … .
غیرقابل پیشبینی عمل کنید
یکی از مهمترین موضوعاتی که باید به خاطر بسپاریم این نکته است که هوش مصنوعی چیزی بیشتر از یک موتور پیشبینی که محتملترین کلمه بعدی را پیشبینی می کند ، نیست. موتورهای هوش مصنوعی در اصل بر پایه تحلیل اطلاعات گذشته در دسترس خود و بر اساس مدل تحلیل خرد جمعی عمل می کنند که در برخی موارد معنایی در تضاد با مفهوم ذاتی خرد دارد .اگر دنبال تحلیلی بر اساس تفکرات رایج جامعه می گردید یا می خواهید بدانید که اکثر مردم در مورد موضوعی چگونه فکر می کنند ، استفاده از ابزارهایی مانند ChatGPT گزینه مناسبی است ولی اگر به دنبال کشف یک مدل جدید هستید باید فراموش نکنید که این ابزارها بر اساس الگوریتم های قابل پیشبینی عمل می کنند و شاید در مقابل سؤال ها به یک سری جواب یکسان برسید.
اگر همه افراد برای انجام یک مدل پیشبینی از سیستم های هوش مصنوعی استفاده کنند ، عملاً مزیت خاصی برای استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای پیشبینی نتایج و راه های ممکن به وجود نخواهد آمد و این همان موضوع بازی حاصل جمع صفر است .
همین موضوع نشان می دهد که چقدر پیشبینی ناپذیر بودن می تواند در مواجهه با کاربردهای هوش مصنوعی در حوزه کاری ، جذاب و مؤثر باشد . همانند شنا خلاف جهت حرکت رودخانه ای که این روزها می تواند تمایل همه به استفاده کاملاً اتوماتیک از هوش مصنوعی برای تکمیل همه کارها باشد .
مهارت هایی که هوش مصنوعی در تلاش برای یادگیری آنهاست را در خود تقویت کنید
اگر در روزهای ابتدایی فراگیر شدن استفاده از GPT-4 از آن استفاده می کردید و امروز مجدداً از آن استفاده کنید ، متوجه خواهید شد که GPT-4 به شدت برای برخورد احترامآمیز با مخاطب آموزش دیده است. پاسخ های پیش فرض آن نشان دهنده همدلی (متأسفم که پاسخ من باعث ناراحتی شما شده است) ، خودآگاهی (من فقط یک مدل هوش مصنوعی هستم و پاسخ های من بر اساس داده های آموزشی است) و حتی خلاقیت (تولید هایکو های مبتکرانه درباره نابرابری ، بازی کردن نقش ایلان ماسک و حتی ساختن گفتن تعداد زیادی جک های بی مزه و کم نمک )
نکته مهم در مورد این موضوع عدم توانایی تکرار این تجربه توسط هوش مصنوعی است . در اصل می توان گفت که هوش مصنوعی قادر به تجربه یا نمایش نسخه انسانی این مهارت های نرم نیست. در اصل می توان گفت که انسان ها برای پاسخ دادن به احساسات واقعی طراحی شده اند. در واقع دانستن و اهمیت دادن به آنچه دیگران فکر می کنند یا احساساتی که در آن لحظه دارند و همچنین درک واعی از شرایط خود و توانایی اجاد یک رابطه احساسی معنی دار با مخاطب چیزی است که ماشین های هوش مصنوعی به راحتی نمی توانند ایجاد کنند.
به دنیای واقعی بیش از پیش اهمیت بدهید
ساختارهای متنوع هوش مصنوعی خواه نا خواه محدود به دنیای دیجیتال هستند و شاید بتوان گفت که در یک قفس مجازی از 0 و 1 محدود شده اند. اگرچه که با فراگیری شبکه های اجتماعی و حضور فراگیر آنها در زندگی اجتماعی انسان ها ، عملاً بسیاری از فعالیت های انسانی نیز اینچنین شده است. اما تشخیص این نکته ضروری است که یکی از چیزهایی که هوش مصنوعی نمی تواند آنها را مختل کند ، ارتباطات غیر دیجیتال ما و معاشرت های حضوری است.
یکی از چالش های همیشگی در مورد حضور فناوری ها در زندگی روزمره انسانی مبتنی بر این اصل ساده است که ” فناوری هایی که تعامل واقعی ما با یکدیگر را از بین می برند ، رفاه ما را کاهش می دهند و به همین دلیل باید با دقت زیادی استفاده از آنها در زندگی انسان ها مدیریت شود” . اتفاقی که با همه گیری کرونا به شدت دچار فراموشی شد و اهمیت اتفاقات ساده ای مثل غذا خوردن با همکاران ، شرکت در کنفرانس ها و یا شروع به صحبت در یک رویداد با یک نفر غریبه به حاشیه رفت.
اما این اتفاقات نشان دهنده فرصتی برای ایجاد ارتباطات و به دست آوردن بینش هایی هستند که به سادگی و از طریق هوش مصنوعی امکانپذیر نیست و به خودی خود می تواند یک مزیت رقابتی منحصر به فرد را نشان دهد که ما هنوز از آن برخوردار خواهیم بود. چرا که هوش مصنوعی فقط می تواند با تحلیل اطلاعات گذشته به بینش و تحلیل های جدید دست پیدا کند ولی ما وقتی رو در رو وارد گفتگو می شویم و یک موضوع جدید را در هماندیشی انسانی همآفرینی می کنیم ، محتوا و بینش جدیدی خواهیم ساخت که هنوز چون آنلاین نشده است ، به دانش در دسترس سیستم های هوش مصنوعی اضافه نشده است.